کوچینگ سازمانی چیست؟
کوچینگ چیست؟
کوچینگ کمک به افراد برای تغییر آرزوها و حرکت در مسیر مطلوب است. حمایتی همیشگی از افراد است تا به شخصیت ایدهآل خود برسند. خودآگاهی، قدرت تصمیمگیری و توان تحول در افراد را پرورش میدهد. دستیابی به بهترین عملکرد، آموختن و پیشرفت در مسیر مطلوب را تضمین میکند. کوچینگ یک فرایندی است که عامل رشد و موفقیت دیگران است. اگر بخواهیم تعریف و روند این شغل را بازتر کنیم. میتوانیم بگوییم: “کوچینگ فرآیندی مکالمه محور است” این فرایند شامل جلساتی است که در آن کوچ (مربی) یا همراه موفقیت مراجع زمینه یادگیری،رشد و توسعه فردی یا حتی تحول فردی مراجع را از طریق کشف استعدادها و مهارتهای کلیدی او فراهم میکند.
کوچینگ از فرد در هر سطحی که هست برای تبدیل شدن به آنچه که میخواهد باشد، حمایت میکند. کوچینگ یک روش فوری و اورژانسی نیست که بهسرعت هم از یاد برود. بلکه دارای یک تاثیر ماندگار و بلندمدت روی فرد میباشد. کوچینگ باعث ایجاد آگاهی و انتخاب قدرتمند شده و در نهایت منجر به تغییر میشود. کوچینگ پتانسیل یک شخص را برای به حداکثر رساندن عملکرد او ارتقا میدهد. کمک میکند تا افراد بهجای اینکه توسط فرد دیگری آموزش ببینند، خودشان یاد بگیرند. فرایند کوچینگ به مراجع اطمینان میدهد که میتواند بهترین عملکرد خود را ارائه دهد، یاد بگیرد و به روشی که میخواهد پیشرفت کند. نیازی نیست که کوچ در زمینهی حرفهای یا کاری مراجع متخصص باشد تا بتواند خدمات کوچینگ را ارائه دهد.
کاربرد کوچینگ چیست؟
مهمترین کاربرد کوچینگ در کشف و حل گمراهی هایی است که فرد، گروه و یا سازمان با آن دست بهگریبان است. منظور از گمراهی، فهم از وجود مشکل و مانع، اما عدم درک چیستی مشکل و ناتوانی در حل آن است. بهطور مثال در کوچینگ فردی ، ممکن است فرد در انتخاب مسیر زندگی خویش دچار گمراهی باشد. او ممکن است شغل و شرایط زندگی بهظاهر مناسبی هم داشته باشد و به نظر موفق بیاید؛ اما نوعی نارضایتی مبهم در دل خود احساس میکند. این نارضایتی ممکن است از روابط شخصی و عاطفی باشد، ممکن است از شغل باشد (نه لزوماً از درآمد آن شغل)، ممکن است از موقعیت اجتماعی و شخصیت بیرونی خویشتن باشد و هزاران نوع نارضایتی دیگر.
کوچ با تکیه بر روشهای کوچینگ و مهارتهای روانشناسانه خود، کمک میکند فرد دلیل این نارضایتی را کشف کند و ریشههای آنها را در درون خود بیابد و برای خود اهدافی تعیین کند. سپس با تکیه بر تواناییهای خویش، خود بتواند راهحلی برای رفع این موانع و دستیابی به مشکلات بیابد. در کوچینگ گروهی و سازمانی نیز، با روشی مشابه، کوچ کمک میکند تا گروه و سازمان مشکلات خود را یافته و با تکیه بر تواناییهای خود راهحلی یافته و شروع به رفع آنها کند. در حقیقت کوچ، کمک میکند تا استعدادهای درونی شناختهشده و راهی برای شکوفایی هرچه بیشتر آنها پیدا شود. به زبان ساده کوچینگ روشی برای کشف استعدادهای خود، توسط خویشتن است؛
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد/آنچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد
هدف کوچینگ چیست؟
اصلیترین هدف کوچینگ ایجاد «خودباوری» است، فارغ از اینکه مشکل و یا هدف چه چیزی است. هدف کوچینگ این است که به فرد را به این باور برساند که تمام موفقیتهایی که به دست میآورد ناشی از عملکرد خود او است. هدف کوچینگ کمک به ایجاد تغییری در افراد (یا گروه، سازمان و …) است که دلخواه آنها است. کوچینگ به افراد کمک میکند تا بتوانند در مسیری قرار بگیرند که به دنبال آن هستند. کوچینگ با پشتیبانی از فرد (در هر سطحی از عملکرد) او را یاری می کند تا بتواند خود را به آن کسی که میخواهد تبدیل کند.
به زبان کلیتر میتوان گفت هدف کوچینگ دادن چنان جرئت قدرتمندی در افراد است که بتوانند تصمیمات بزرگی برای تغییر خود و زندگی خود بگیرند. این تصمیمات یا در راستای شکوفایی حداکثری استعدادهای نهفته فرد است که در طی فرایند کوچینگ آنها را کشف کرده است و یا در راستای حل مشکلاتی است که راهحل آنها را با کوچینگ از درون خویش کشف کرده است.
ضرورت وجود کوچینگ
در شرایطی که اضطراب و نگرانی زیاد و پذیرش کم باشد، یادگیری ضعیف میشود. مردم برای انجام اکثر کارها دانش لازم را دارند اما شرایط دشواری برای اجرای آنچه که میدانند، پیش رو دارند. ضرورتی ندارد که ما حتماً بیشتر از یک شخص یا رئیس یاد بگیریم، اما ضروری است آنچه که از قبل درون ما نهفته است را اجرا کنیم. افزایش فشار بیش از آنکه به نتیجهگیری کمک کند، باعث آزار و فلجشدن و از کار افتادگی میشود؛ مخصوصاً وقتی بخواهیم بر ضد فرهنگ متعارف موجود کار کنیم.اگر واقعاً میخواهیم بهترین عملکرد را داشته باشیم، باید آن را با الگوهای رایجی بازنگری کنیم که سعی میکنند عملکرد را از طریق آموزش و دستور و سایر مداخلات مدیریت سنتی بهبود دهند. ما در مورد چیزهایی که باید تغییر کنند خیلی صحبت میکنیم، اما سؤال این است که آیا بهخوبی درک کردهایم که چگونه باید تغییر صحیح را انجام دهیم؟
“کوچینگ چیست” دورهای برای توانمند کردن افراد است تا آنها احساس آرامش و مفید بودن داشته باشند و با رسیدن به موقعیتهای مد نظر خود احساس رضایت کنند. این روش ضمن توجه به مشکلات و چالشهای پیش روی مدیر و کارمند، بر اهداف او نیز تمرکز میکند و سعی دارد تا با ایجاد حمایتهای لازم به او کمک کند تا به نتایج بهتر و سریعتری برسد.در حال حاضر، کوچینگ از کارآمدترین روشهای توسعهی افراد و یک رویکرد قدرتمند در مدیریت عملکرد محسوب میشود.
مقدمهای بر کوچینگ سازمانی
امروزه، سازمانها و شرکتها ناچار به رقابت در بازارهایی پویا، رقابتی و جهانی میشوند و این امر مستلزم بررسی بیشتر در خصوص فرآیندها و ابزارهایی است که مدیران را برای موفقیت در چالشها آماده نماید. در این میان، منابع انسانی بهعنوان کلیدیترین منبع سازمان، نقش مهمی در افزایش بهرهوری ایفا میکند. با توجه به اهمیت روزافزون حفظ کارمندان و ارتقاء مهارتها و نگرشهای آنها در راستای نیل به اهداف مشخص سازمان، کوچینگ سازمانی بهعنوان ابزاری کارآمد موردتوجه ویژهای قرار گرفته است. کوچینگ سازمانی از طریق سرمایهگذاری در فرآیندها و برنامههای ضمیمه آن که شامل آموزش و انتقال دانش است حاصل میشود و هدف آن دستیابی به نتایج بهتری است که میتواند بر عملکرد مالی و غیرمالی سازمان تأثیر بگذارد و اثربخشی آن را افزایش دهد. درواقع، کوچینگ در حوزه سازمانی نه تنها ابزاری برای مدیران و رهبران سازمانهاست بلکه ابزاری کاربردی برای همه افراد سازمان به شمار میرود. با استفاده از این ابزار، انگیزه و خلاقیت کارمندان افزایش یافته و در نتیجه آن بهرهوری سازمان نیز بیشتر خواهد شد.
تاریخچه کوچینگ در سازمانها و کسب و کارها به روایت تحقیقات دانشگاهی
در چند سال اخیر مطالعات بسیاری با موضوع کوچینگ صورت گرفته و تمامی آنها به وضوح کارآیی، ارزش و تأثیر کوچینگ را بر حوزههای مختلف مشخص میکنند. مقالات بسیاری در باب کوچینگ چیست، مزایای کوچینگ در کوچینگ رهبری، کوچینگ سلامت و تندرستی و روانشناسی مثبت و… نوشته شده است.
در دهه ۹۰ میلادی شرکت مک کینزی اعلام کرد که شرکتها برای به موفقیت رسیدن میبایست در نبرد بر سر جذب استعدادها به پیروزی برسند. از آن زمان تاکنون این باور اشتباه در جامعه شکل گرفته که داشتن استعداد به منزله بهرهوری بالا است، به همین خاطر است که در پیدا کردن و به خدمت گرفتن افراد با استعداد وسواس زیادی به خرج میدهیم.
امروزه برندهای برتر دنیا فردی را مسئول یافتن، استخدام و مدیریت چنین افرادی میکنند. بسیاری از دولتها نیز به راهکارهای مبنی بر استعدادهای فردی روی آوردهاند. چین، کره جنوبی و سنگاپور در کشور خود استراتژیهای استعدادیابی ملی راه انداختهاند تا عملکرد خود را به حداکثر رسانده و رقابت را به نفع خود تمام کنند.
مشکل اینجا است که چنین رویکردی به ندرت نتیجهبخش خواهد بود. از سوی دیگر این رویکرد هزینههای گزافی را در پی خواهد داشت، چرا که افراد با استعداد دستمزد و مزایای بسیار بالایی از سازمانها طلب میکنند و متعاقباً انتظارات مدیران از چنین افرادی واقعبینانه نیست.
این تصور اشتباه است که وجود یک فرد بسیار با استعداد در تیم میتواند دیگران را تحتتأثیر قرار داده و عملکرد تیم را بهبود ببخشد، چون در چنین شرایطی نوعی آزردگیخاطر و بیگانگی میان اعضای تیم موج میزند. هیچ فردیتی نمیتواند عملکردی بهتر از یک تیم خوب و کارآمد داشته باشد. تحقیقات علمی برای میزان بهره وری کوچینگ
ویلیام مویر بیولوژیست دانشگاه پرود آریزونا است که مرغ ها را به عنوان سوژه مطالعاتی خود انتخاب کرد تا ببیند چگونه میتواند بهرهوری مرغها را افزایش داده و باعث شود بیشتر تخم بگذارند. مرغها به مانند انسان ها موجوداتی اجتماعی بوده و به صورت دسته جمعی زندگی می کنند.
مویر یک گله مرغ با سطح بهره وری متوسط انتخاب کرد و آنها را برای ۶ نسل به حال خود رها کرد، این گله را به عنوان شاخص کنترل در نظر گرفت. یک گله دیگر شامل مرغهایی با بیشترین بهرهوری (میزان تخم گذاری) جدا کرد تا یک گله بسیار عالی و درجه یک داشته باشد. به عبارت دیگر بهترین مرغها را برای تولید نسل و زاد و ولد انتخاب کرد.
بعد از ۶ نسل به سراغ گله مرغ هایی رفت که سطح بهرهوری آنها در حد متوسط بود. طبق مشاهدات این مرغها بسیار خوب گوشت آورده بودند، پرهایشان پرپشت بود و بهرهوریشان به طور شگفت انگیزی بهبود یافته بود.
وقتی به سراغ گله مرغهای درجه یک رفت، دید که تنها ۳ مرغ زنده ماندهاند. این سه مرغ به مرغهای دیگر نوک زده و تمامشان را به هلاکت رسانده بودند. حتی آن سه بسیار عالی و درجه یک هم نتوانسته بودند به اندازه آن گله سالم و پر گوشت سطح متوسط تخم بگذارند.
میتوان چنین نتیجه گرفت که مرغهایی که بهره وری بسیار بالایی داشتند، برای رسیدن به این سطح از بهرهوری سایر مرغها را تحت فشار گذاشته و بهرهوری آنها را کاهش داده بودند. شاید بتوان نتایج کار تحقیقاتی مویر در مورد استخدام افراد با استعداد هم مصداق داشته باشد. چنین رویکردی نمیتواند مؤثر واقع شود.
کوچینگ سازمانی چیست؟
تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چگونه می توانید روحیه کار تیمی سازمان خود را تقویت کنید؟
تا به حال از خود پرسیده اید که چگونه می توان بهره وری کارمندان و مدیران خود را طوری بالا برد که منجر به رشد و پیشرفت چشمگیر سازمان شود؟
اگر این سؤال و سؤالات دیگری که در این مورد هستند ذهن شما را به خود درگیر کرده است؛ در کنار شما هستیم تا به شما کمک کنیم این موانع را از پیش رو بردارید.
جریان یک رود یا یک جوی با آبی زلالی که جریان دارد را در نظر بگیرید.وقتی آب در ابتدا شروع به جاری شدن میکند بهوضوح معلوم است که چگونه راه خود را باز کرده و با قدرت از موانع به راحتی عبور میکند و در نهایت به دریای بیکران میرسد و به آن میپیوندد. حال فرض کنید آب همین رودخانه گل آلود است، آیا میتوان به راحتی مشاهده کرد که این رود یا جوی یا انشعابات آن چگونه از موانع عبور میکند؟ پاسخ کاملا مشخص است.
مربیگری رسمی میتواند برای یادگیری، توسعه یا بهبود عملکرد استفاده شود.هدف کوچینگ بین شخص مراجع (کوچی) و مربی توافقی است. کوچی در مورد قراردادی با مربی بحث و توافق میکند، که شامل تمرکز بر هدف مربیگری، مراحل مربیگری و نحوه مدیریت مرزهای کوچینگ است. این توافق میتواند بین کوچی و مربی داخلی شاغل در سازمان که پیشرفت رسمی را به عنوان سرپرست پیگیری میکند صورت بگیرد. متناوباً، میتواند بین کارکنان و مربی که خارج از سازمان کار میکند و به طور رسمی به عنوان مربی واجد شرایط پذیرفته شده است، صورت بگیرد. همچنین میتواند به صورت تیمی یا گروهی باشد افرادی که توسط مربی داخلی یا خارجی (یا کوچینگ گروهی) تسهیل میشوند.
کوچینگ سازمانی تغییرات سیستمی را در یک شرکت هدف قرار می دهد. اغلب با مربیگری اجرایی همپوشانی دارد، جایی که تمرکز بر رشد فرد است. به طور مشابه، مربیگری تیمی اغلب تحت عنوان مربیگری سازمانی نیز قرار می گیرد. مربیگری تیم شامل یک مدیر و گزارش های مستقیم او می شود.
کوچینگ سازمانی تمرکز بر افراد سازمان ( مهم ترین بخش سازمان نیروی انسانی آن است) دارد. سعی می کند افراد را با نقاط قوت، باورهای کارآمد و باورهای ناکارآمد خود آشنا کند. باعث ایجاد انگیزه های جدید و مشارکت زیاد افراد سازمان می شود که همگی برای اهداف سازمان لازم و ضروری هستند.برای اینکه یک سازمان به اهداف خود برسد نیازمند این است که نیروی انسانی سازمان بتوانند رشد کند و با رشد خود سازمان را هم رشد دهد. اما سوال ایجاست رشد در چه چیزی؟ رشد در مهارت های شخصی و دانش فنی، رشد در بهبود عملکرد شغلی، رشد در طرز باور و تفکر، حتی بر روی زندگی شخصی و همگی باعث می شود سازمان به سرعت و با انگیزه بیشتر اهداف خود را پیگیری کند.
تمامی افرادی که از کوچینگ استفاده کردهاند شاهد پیشرفت قابل ملاحظهای در زندگی شخصی و کسب و کار خود بودهاند و توانسته اند از حداکثر نیرو و پتانسیل پنهان خود برای بهبود کسب و کار و زندگی استفاده کنند.
اگر بخواهیم تعریفی از کوچینگ سازمانی داشته باشیم باید تعریف مشخصی از سازمان داشته باشیم. هرجا که کلمه سازمان یا ارگان به گوشمان می رسد سازمانهای دولتی و بین المللی به ذهنمان خطور می کند سازمان سنجش، سازمان آموزش عالی، سازمان تامین اجتماعی، سازمان ملل و …کوچینگ در سازمانها با این گستردگی چگونه کار می کند؟
حال ببینیم تعریف سازمان چیست تا بهتر بتوانیم درکی از کوچینگ سازمانی داشته باشیم و بدانیم فرایند کوچینگ در سازمانها چگونه کار می کند و چه کسانی می توانند از کوچینگ سازمانی استفاده کنند. همچنین ببینیم فرایند کوچینگ که به نظر فردی است چگونه در رشد و شکوفایی سازمان ها کمک می کند.
سازمان یک واحد اجتماعی است متشکل ۲ یا چندین نفر که برای دست یابی به اهداف مشترک با هم فعالیت می کنند. همچنین یک سازمان از افراد مختلف در نقش های مختلف تشکیل شده است. یک سازمان معمولا از سطوح مختلفی تشکیل شده است که افراد در این سطوح نقش های حرفه ای خود را ایفا می کنند.
کوچینگ سازمانی چه ارزشی برای کسب و کارتان ایجاد میکند؟
کوچینگ یک ابزار قدرتمند برای رهبران و سازمانها است که به لطف آن میتوان رشد و پیشرفت افراد را در زمینههای مختلف رقم زد.
کوچینگ امروزه رشد بسیار بالایی دارد و مزایای ارزش های زیادی به سازمان اضافه میکند؛
۸۰ درصد افراد اذعان داشتند که کوچینگ اعتماد به نفس آنها را افزایش داده است. بیش از ۷۰ درصد افراد رشد و پیشرفت عملکرد کاری را از نتایج کوچینگ میدانند.
کوچینگ سازمانی بستر بسیار ارزشمندی برای توسعه فردی مهیا میکند. مدیران گاهی اوقات با کارمندانی مواجه میشوند که از کمبود اعتماد به نفس رنج میبرند. قدیمیترین رویکرد ممکن در مواجهه با چنین افرادی فرستادن آنها به دورهها و کارگاههای افزایش اعتمادبهنفس است.
افرادی که در چنین دورههایی شرکت میکنند استراتژی جدیدی برای ارتباط برقرار کردن با دیگران میآموزند اعتماد به نفس خود را افزایش دهند.متأسفانه این دورهها تأثیر ماندگاری زیادی ندارد. شاید رفتارهای فرد به ظاهر تغییر کند اما باید نحوه نگرش و تفکر او نیز متحول شود. اینجاست که کوچینگ سازمانی تأثیر و کارآیی خود را نشان میدهد. مدیران نباید تأثیر کوچینگ را بر روی افراد و کسب و کارها دست کم بگیرند، باید رویکرد کاری خود را تغییر دهند.
به عنوان مثال وقتی اعتماد به نفس را در کارکنان افزایش میدهید، آنها بیشتر برای کارشان مایه میگذارند، شاهد رشد و پیشرفت مثبت سازمان و کارکنان و دلبستگی و تعهد بیشتر کارکنان به سازمان خواهیم بود.
انواع کوچینگ سازمانها
*کوچینگ رهبران یا کوچینگ مدیران
*کوچینگ کارمندان
*کوچینگ تیمی
کوچینگ رهبری یا کوچینگ مدیران در نقش رهبر سازمان
کوچینگ برای مدیران بسته به گستردگی و نوع سازمان انواع مختلفی داشته باشد.
هدف کوچینگ سازمانی برای مدیران در نقش رهبر، بهبود , تاثیر و اثر بخشي فرد در موقعیت مدیریت و به عنوان رهبر است. کوچینگ رهبری در طول سه دهه گذشته به طور فزاینده ای محبوب شده است. عمدتا به این دلیل که موثرترین شکل توسعه حرفه ای برای افراد در موقعیت رهبری است.
کوچینگ سازمانی در سطح مدیران با بررسی همه جانبه یا ۳۶۰ درجه مبنایی برای تعیین هدف در فرایند کوچینگ رهبری است. به طور معمول این فرایند هم عملکرد و مشارکت مثبت یک رهبر را تایید می کند و هم اطلاعات صریح و آشکاری را در مورد چگونگی ارتقا و بهبود فرد به عنوان رهبر در موقعیت های مختلف به ویژه در فرصت ها یا شرایط اضطراری فراهم می کند.
کوچینگ به مدیران کمک می کند خود را ارزیابی کنند و می تواند راهی موثر و سریع برای تطبیق با شرایط و یادگیری برای مدیران باشد. کوچ به یک مدیر کمک می کند عملکرد خود را به سطحی برساند که به تنهایی دیر تر به آن سطح می رسید و شاید اصلا نمی رسید.
کوچینگ به مدیران کمک می کند اهداف سازمانی خود را شفاف کنند و توانایی خود را برای تصمیم گیری استراتژیک و متقاعد سازی افزایش دهند. هرچه رهبران در حرفه خود پیشرفت بیشتری داشته باشند، گزینه های آموزشی برای رهبری و توسعه حرفه ای محدودتر می شود. داشتن یک کوچ حرفه ای به عنوان همراه و شریک فکری که سؤالات مهم را می پرسد می تواند بسیار کمک کننده باشد. همانطور که یکی از معاونان ارشد یک شرکت مهندسی شیمی گفت: “همه ما می خواهیم در نقش های خود جلوتر از منحنی باشیم، اما اطلاعات در مورد عملکرد و راه های رشد در سطح ما بسیار نادر است.” اینجاست که یک کوچ حرفه ای به عنوان یک مشاور قابل اعتماد عمل می کند.
در کوچینگ رهبری جلسات در بازه زمانی توافق شده و تا زمانی که اهداف خاص مشتری محقق شوند ادامه دارد این رویکرد به مدیر و رهبر سازمان کمک می کند رفتار , دیدگاه و بینش جدیدی را در کوچینگ درک کند و اهدافش را در فرایند کوچینگ با تکامل فردی و تغییر نیاز هایش در جایگاه رهبری سازمان تنظیم کند.
شرکت مدیران در برنامه و فرایند کوچینگ به بهبود روابط بین کارکنان و مدیران کمک می کند و باعث حفظ کارکنان می شود. در موارد بسیاری ممکن است روابط بین مدیران و کارکنان دچار چالش شود. در واقع روابط بد بین کارکنان و مدیران باعث ترک سازمان از سوی کارکنان می شود. از آنجایی که بخشی از فرایند کوچینگ سازمانی بر مهارت های فردی متمرکز است مدیران می توانند مهارت های مورد نیاز برای مدیریت موثر تیم خود را توسعه دهند.
دیدگاهتان را بنویسید